فاخته

کوکو کوکو؟

کوکو کوکو؟

بایگانی
پیوندهای روزانه

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۴ ثبت شده است

مسئله اینست

مرگ من باید غرقگی توی دریا باشه. یعنی به انتخاب خودم خیلی سال بعد این کار رو بکنم. مردن توی دریا یه مردن معمولی نیست. فوق العاده ست که هرچی به سرم اومده تا اون زمان، با خودم ببرم زیر آب دریا. گفتنی نیست که چیا رو آدمیزاد ناچار میشه تحمل کنه. اما سپردنیه به آب دریا، غرق کردنیه زیر آب دریا. و فقط اینا نیست. من که سجده کردن به جلال دریا رو بلد نیستم. مردنِ توش رو ولی بلدم. این لحظات معنوی خشوع مقابل دریا که فقط یک بار در عمر من اتفاق میفتن.

ربط عکس به متن رو منم نمی‌فهمم. منتها خود متن بی‌ربطه؛ دیگه شما انتظارِ عکس مرتبط با متن نداشته باشین.

از کوزه همان برون تراود که در اوست

من ناراحتم. من هروقت ناراحت میشدم، عصبانی هم میشدم ولی الان عصبی نیستم. الان که نه؛ چند وقته وحشی نشدم. حداقل نه به شدتِ قبلا. یعنی قرص‌هام اثرشونو گذاشتن. از این بابت خوشحالم ولی من ناراحتم. زورِ ناراحتیم بیشتره. ناراحتم ناراحتم ناراحتم. راه‌حلی که برای ناراحتیم داشتم، "گم و گور شدن" بود. من حتی جیمیل ندارم و این وبلاگ با ایمیل ناموجود سرپاست. دمش گرم ولی من وبلاگمم ناموجود میخوام. من اونقدر ناراحتم که دلم بخواد برای همیشه گم و گور شم و هیچ ردی ازم جلوی چشمت نمونه. برای چشمت مهم نیست ردی ازم جلوش بمونه یا نه اما برای رد من مهمه که جلوی چشمت باشه یا نه. چشمت رو شاید نتونم درک کنم؛ رد خودم رو می‌تونم. خودم رو می‌فهمم که به‌ قدرِ گم و گور شدن برای همیشه ناراحته. ناراحت و بی‌کله. بی‌کله و خل و چل. سیمکارتمو حتی دارم میندازم دور. خل و چل و ناراحت و بی‌کله... همه چیو انداختم دور دیگه. ناراحتم. همین.